92/5/28
2:27 ع
واشنگتن نمیتواند برکناری محمد مرسی رئیسجمهور منتخب مصر را کودتا بداند و ژنرالهای مصری این موضوع را خوب میدانند، از این رو موضع امریکا در حمایت از نظامیان مصر، با وجود اظهارات و محکومیتهای بعدی، سهم اصلی را در تشویق سرکوب و خونریزیهای اخیر مصر از سوی نیروهای امنیتی دارد. این اولین بار نیست که ایالات متحده امریکا در رویکردی دوگانه، روندهای دموکراتیک خاورمیانه را نادیده میانگارد و منافع رژیم صهیونیستی را در راس اولویتها، حتی بالاتر از دموکراسیخواهی امریکایی جای میدهد. جهان، نمونه این سکوت سنگین واشنگتن را در اتفاقات منجر به جنگ داخلی الجزایر شاهد بود. دسامبر 1991 یعنی زمانی که دولت الجزایر با چراغ سبز امریکاییها پس از مشخص شدن نتایج دور اول انتخابات که حکایت از برنده شدن حزب جبهه رستگاری اسلامی (FIS) داشت، به بهانه ترس و نگرانی در خصوص برچیده شدن دموکراسی توسط FIS، انتخابات را لغو کرد. نتیجه آن شد که اسلامگرایان سر به شورش در برابر این تناقض واضح برداشتند و جنگی داخلی به راه افتاد که گفته میشود بین 150 تا 200 هزار نفر را به کام مرگ کشاند.
در اتفاقات مصر نیز، بیش از همه باید امریکا را با وجود همه اظهارات بعدی مقامات از جمله، لغو مانور مشترک امریکایی – مصری «ستاره درخشان»، درخواست برای لغو وضعیت اضطراری و آزادی سران اخوانالمسلمین یا بررسی موضوع در شورای امنیت سازمان ملل، مشوق اصلی خونریزیهای داخلی مصر دانست. این موضوعی است که رسانههای امریکایی مانند «یو. اس.ای تودی» نیز به آن اشاره میکنند. تیتر دیروز روزنامه مذکور خود اذعانی به رویکرد متناقض امریکا بود: تحلیلگران میگویند، ایالات متحده باید درباره بیطرفی در خصوص مصر بازنگری کند. «میشل دوران» معاون وزارت دفاع در دوره ریاست جمهوری جورج بوش و مدیر ارشد سابق شورای امنیت ملی، در اینباره میگوید: پیام اوباما درباره حوادث مصر حاکی از این بود که «ما فقط نشستهایم و تماشا میکنیم.» وی میافزاید: رهبران مصری این رویکرد دوگانه ایالات متحده امریکا را به چالش کشیدهاند و این نظر آنها زمانی تقویت شد که «دولت پرزیدنت اوباما نتوانست کودتا را کودتا بداند.»
«الیوت آبرامز» دیگر معاون بوش در امور خاورمیانه میگوید: توجیه، این خواهد بود که ما این کار را برای خودمان انجام دادیم، بنابراین ما سیاست خارجی کاسبکارانهای خواهیم داشت که در گوشهای دور از معیارهای اخلاقی خود میایستد... شما نمیتوانید به سوی ارتشی برگردید که بیش از 500 نفر از مردم خود را کشته است و بگویید: بفرمایید این بسته کمکهای بعدی ایالات متحده، تقدیم به شما.
با این وجود، واشنگتن هنوز با وجود تأکید اوباما مبنی بر ورود مصر به فاز خطرناکتر، هیچ سخنی از لغو کمکهای سالیانه نظامی به مصر بالغ بر 3/1 میلیارد دلار نگفته است. اما سؤال اینجاست که چرا قطع کمکهای ایالات متحده به ارتش مصر، میتواند تا این اندازه برای دولت امریکا مهم باشد؟
رئیسجمهور امریکا در کنفرانس خبری اخیر خود به صراحت توضیح میدهد که «ایالات متحده اوضاع پیچیدهای را که مصر از آن رنج میبرد درک میکند، اما تغییر همواره با سرعت و آسانی رخ نمیدهد.» او اشاره کرد که امریکا نمیخواهد روابط خود را با مصر قطع کند، زیرا روابط دو کشور به دههها قبل بر میگردد و ایالات متحده به مصر به عنوان دژی برای ثبات و صلح در خاورمیانه مینگرد. به بیان دیگر، آنچه در این میان برای دولت امریکا مهم است، خط قرمز همیشگی واشنگتن در حمایت بیقید و شرط از امنیت اسرائیل حتی در چارچوب رشوههای اعطایی به مصر در قالب کمکهای سالانه است. این نکتهای است که دکتر سعدالدین ابراهیم رئیس مرکز ابن خلدون مصر نیز بدان اشاره میکند. او میگوید: محال است که ایالات متحده امریکا کمکهای خود را به مصر متوقف کند، زیرا واشنگتن بیش از مصر از ناحیه این کمکها استفاده میبرد، همانطور که از مانورهای نظامی بیشتر سود میبرد. به نظر میرسد ژنرالهای مصری به خوبی درباره اهمیت حضورشان برای منافع ملی امریکا از جمله پاسبانی از صلح خاورمیانه آگاهند، هر چند بسیاری از ناظران و کارشناسان علوم راهبردی اذعان میکنند که ارتش فعلی مصر با وجود بهرهمندی از تجهیزات امریکایی، دقیقاً به دلیل همین ساختار امریکایی، نمیتواند «سعدالدین شاذلی»ها را خود پرورش دهد؛ اسطورههایی که زمانی به جای شلیک گلوله به سوی مردم خود، در جنگ اکتبر 1973، توان خود را معطوف به بیرون راندن اشغالگران صهیونیست کردند و حماسهای بزرگ را در سطح جهان عرب رقم زدند.